عصر یک جمعهی دلگیر*
دلم گفت بگویم بنویسم*
که چرا عشق به سامان نرسیده است؟*
چرا آب به گلدان نرسیده است؟*
چرا لحظه ی باران نرسیده است؟*
و هر کس که در این خشکی دوران*
به لبش جان نرسیده است،*
به ایمان نرسیده است و غم عشق*
به پایان نرسیده است.*
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید*
بنویسد که هنوزم که هنوز است،*
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟*
چرا کلبهی احزان به گلستان نرسیده است؟*
سلام دوست عزیز
سلام بزرگوار موفق باشید
ایام سوگواری بی بی دو عالم بر شما تسلیت باد
ان شاءالله منتقم حضرت زهرا می اید
الی متی احار فیک یا مولای
الا که راز خدائی
خدا کند که بیایی