دفتر یادداشت من

زمستان بهاری

دفتر یادداشت من

زمستان بهاری

یا احمد

ارشاد القلوب-ترجمه رضایى    ج‏1    470    باب پنجاه و چهارم پرسشهاى پیغمبر .....  ص : 463

 (1) روایت شده از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که همانا رسول خدا شب معراج از خداى تعالى پرسید پروردگارا کدامیک از اعمال برتر و افضل است؟

خداى تبارک و تعالى فرمود در پیش من عملى بهتر از توکل بر من و رضاى بقضاى من بهتر نیست اى محمّد دوستى خودم را بر دوستانم واجب کردم و نیز محبتم را واجب کردم بر آنان که بسوى من توجه مى‏کنند و دوستیم را واجب کردم بر آنان که بمن متصل میشوند و بر کسانى که بر من توکل دارند و براى محبت من حدى نیست و دوستى خود را براى دوستانم زیاد کردم و نشانه‏اى قرار میدهم اینان کسانى باشند که با توجه من به آفریدگانم توجه میکنند و حاجتهاى خود را بمردم نمیگویند شکمهاى آنان خالیست از حرام نعمتشان در دنیا ذکر و محبت من و رضاى من از ایشان است اى احمد اگر دوست دارى که باورع‏ترین مردم باشى پارسائى کن در دنیا و میل به آخرت داشته باش عرض کرد بار الاها چگونه در دنیا پارسائى کنم فرمود از غذا و آشامیدنى لباس دنیا اندکى بگیر و براى فردایت پس انداز مکن و ذکر مرا ادامه بده عرضکرد بار الاها چطور ذکر ترا ادامه بدهم فرمود بدورى‏

                       

از مردم (1) و توجه نداشتن بتلخ و شیرین دنیا و خالى کردن خانه دلت را از دنیا اى حمد بترس از اینکه مانند کودک باشى که هر گاه نگاه به سبز و زردى کند و هر گاه ترش و شیرینى باو داده شود فریب بدهند او را.

عرضکرد پروردگارا مرا بکارى دلالت کن بوسیله آن بتو نزدیک شوم فرمود شبت را روز و روزت را شب کن عرضکرد پروردگارا چطور شب را روز و روز را شب قرار دهم فرمود خوابت را نماز و غذایت را گرسنگى قرار ده اى احمد بعزت و جلال خودم هر بنده‏اى که با چهار خصلت با من پیمان بندد او را وارد بهشت میکنم زبانش را باز نکند مگر بچیزى که او را یارى کند و دلش را از وسواس نگهدارد و علم مرا حفظ کند و بگرسنگى بسر برد.

اى احمد اگر شیرینى گرسنگى و سکوت و خاموشى و گوشه‏نشینى و نتیجه‏ى آنها را بچشى از اینها دست بر ندارى عرضکردند پروردگارا بهره‏ى گرسنگى چیست؟ فرمود حکمت و نگهدارى دل، نزدیکى بمن، خاطر افسرده، خرج کم و زندگى ساده در میان مردم گفتن سخن حق باک نداشتن از سختى و سستى زندگى اى احمد میدانى در چه وقتى بنده مقرب درگاه من مى‏شود؟ عرضکرد نه پروردگارا فرمود هر گاه در حال گرسنگى و حال سجود باشد.

اى احمد من از سه طایفه‏ى از بندگانم در شگفتم بنده‏اى که مشغول نماز مى‏شود و میداند که دستهایش را بسوى کى بلند میکند و در برابر کى ایستاده؟ با این حال چرت و پینکى میزند (2) و در شگفتم از       بنده‏اى که روزى امروزش را دارد و همت براى بدست آوردن روزى فردایش گمارده و در شگفتم از بنده‏اى که نمیداند که من از او راضیم یا بر او خشمگین ولى مى‏خندد اى احمد در بهشت کاخى است از لؤلؤ بالاى لؤلؤ و در بالاى دژ در آنجا نابودى نیست و در آن قصرها جاى بندگان خاص من باشد که بآنان نظر و توجه میکنم در هر روزى هفتاد مرتبه پس با آنان سخن میگویم هر مرتبه‏اى که بآنان توجه کنم کاخهاى آنان را هفتاد برابر کنم.

و هر گاه اهل بهشت بغذا و آشامیدنى لذت بر ندایشان بذکر من و سخن گفتن با من لذت برند پیغمبر عرضکرد پروردگارا نشانه اینان چیست؟ فرمود ایشان همیشه زندانى باشند زبانهایشان حبس باشد از سخن گفتن بیهوده و شکمهایشان خالیست از غذاى حرام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد